اس ام اس گریه دار بخاطرعشقم که تنهام گذاشت

در کنار ساحل دریای غم
قایقی میسازم از دلواپسی
بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت
یک مسافر از دیار بی کسی
.
.
کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟
بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو ؟ و بازم بشناسی مرا از من
به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز که چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار !
.
.
امشب شب تولدم من است ولی چیزی برای ترکاندن ندارم جز بغض !
.
.
به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم
کاش “میفهمیدی” به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت !
.
.
به من شلیک کن قبل از آنکه به دیگری بگویی : دوستت دارم !
فرستنده : سهیل
.
.
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته ش
.دند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
.
سخت است بغض داشته باشی و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !


[ چهار شنبه 30 مهر 1393 ] [ 22:36 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

اس ام اس گریه دار بخاطرعشقم که تنهام گذاشت

در کنار ساحل دریای غم
قایقی میسازم از دلواپسی
بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت
یک مسافر از دیار بی کسی
.
.
کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟
بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو ؟ و بازم بشناسی مرا از من
به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز که چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار !
.
.
امشب شب تولدم من است ولی چیزی برای ترکاندن ندارم جز بغض !
.
.
به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم
کاش “میفهمیدی” به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت !
.
.
به من شلیک کن قبل از آنکه به دیگری بگویی : دوستت دارم !
فرستنده : سهیل
.
.
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته ش
.دند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
.
سخت است بغض داشته باشی و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !


[ چهار شنبه 30 مهر 1393 ] [ 22:36 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

[ یک شنبه 13 مهر 1393 ] [ 13:41 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

 کودکان و دریا


[ شنبه 12 مهر 1393 ] [ 20:56 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

آموزش تماس مجانی با خط ایرانسل

 مجموعه : آموزش و ترفندهای موبایل

آموزش تماس رایگان به مدت 90 ثانیه ( 1 دقیقه و سی ثانیه ) برای شما آماده کرده ام!
این روش بسیار بسیار ساده و پیش پا افتاده است و مطمئنا بعد از خواندن آموزش بسیار شگفت زده خواهید شد.
این روش جدید و نو اختصاصی میباشد و تا هم الان هیچ وب سایت موبایلی این روش را آموزش نداده اند….

 

 

 

 

نکته مهم :
این روش فقط و فقط از خطوط ایرانسل به سایر خطوط قابل اجراست و بر روی خطوط خود ایرانسل به هیچ وجه عمل نخواهد کرد. ( یعنی فقط میتوانید با سیم کارت های ایرانسل شماره هایی نظیر تلفن های ثابت و کلیه خطوط شرکت همراه اول را شماره گیری کنید )

 

آموزش :

ابتدا مقادر شارژ سیم کارت ایرانسل خود را مشاهده نمایید و آن را به خاطر بسپرید.
بعد از شماره گیری مقصد به عنوان مثال 0912xxxxxxx یا 888xxxxxxx بلافاصله بعد از شنید اولین بوق ممتد تماس کلید * روی موبایل خود را یکبار فشار دهید !

پس از این عمل خواهید دید که گوشی شما هنوز در حال تماس است اما صدا کاملا رد و بدل میشود.
به مدت 90 ثانیه شما میتوانید به صورت کاملا رایگان و بدون کم شدن شارژ صحبت کنید و پس از قطع دوباره به همین روش شمار گیری کنید. حال مجددا شارژ سیم کارت خود را مشاهده کنید! جالب بود نه؟
این روش توسط یکی از دوستان روی کلیه خطوط ایرانسل از قبیل 935 , 936 , 937 و گوشی های سونی اریکسون و سامسونگ کاملا تست شده و تضمینی میباشد.

دقت کنید بعد از زدن ستاره نباید هیچ شکلی روی گوشی شما ظاهر بشه یعنی باید گوشی در حالت تماس باقی بمونه ( در صورتی که بعد از اولین بوق * را زدید و شکل * روی گوشی شما ظاهر شد این ترفند روی گوشی شما جواب نخواهد داد , بهتر است برای استفاده از این ترفند از گوشی سونی اریکسون و سامسونگ استفاده کنید )

منبع:پاتوق سرگرمی ایرانیان

 

 


موضوعات مرتبط: آموزش تماس مجانی با خط ایرانسل
[ چهار شنبه 25 تير 1393 ] [ 1:59 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

name اس ام اس های خنده دار زناشوئی جدید%

هر مردی باید یکروزی ازدواج کنه،چون شادی تنها چیز زندگی نیست !

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

من از تروریستها وحشتی ندارم ، من دوساله ازدواج کردم

سام کینیسون

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

وقتی

که یک زوج تازه مزدوج لبخند میزنند،همه میدونند چرا

ولی وقتی یک زوج ده سال پس از ازدواج لبخند میزنند همه حیرانند چرا ؟

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

عشق آدم را کور میکند ولی ازدواج چشمان انسان را باز میکند

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

من همسرم را خودم همه جا میبرم

ولی اون همیشه راه برگشتن به خانه را پیدا میکند !

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

من همیشه دستان همسرم را در دستم میگیرم

چون اگه رهاش کنم اون میره خرید !

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی

 

همسرم برای دوساعت در یک سالن آرایش و زیبائی بود

البته فقط برای ارزیابی و قیمت گرفتن !

 

جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی



موضوعات مرتبط: جدید ترین اس ام اس های خنده دار زناشوئی
[ چهار شنبه 25 تير 1393 ] [ 1:57 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

عکس های خنده دار بابا پنجعلی (طنز)

 عکس خنده دار پایتخت

عکس های خنده دار بابا پنجعلی …

زنتـــــــــه ؟! الکـــــــی میگه !!!

baba-panjali

عکس خنده دار بابا پنجعلی ( منم میـــــــــام !!! )

baba-panjali (1)

عکس خنده دار بابا پنجعلی در باره بمب هسته ایران ( الکـــــی میگه ! )

baba-panjali (3)

عکس خنده دار نقی و بابا پنجعلی و عباس معصومی !!!

baba-panjali (4)

عکس خده دار جواب بابا پینجعلی به اوباما !!!

baba-panjali (6)

 

 



موضوعات مرتبط: عکس های خنده دار بابا پنجعلی (طنز)
[ سه شنبه 24 تير 1393 ] [ 21:20 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

داستان فوق العاده زیبای خلقت زن (مادر)

 

داستان

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت.

فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟

خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟

او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود

بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند

و شش جفت دست داشته باشد

فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد

گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.

-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.

خداوند سری تکان داد و فرمود : بله.

یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید

از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.

یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!

و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،

بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .

خداوند فرمود : نمی شود !!

چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.

از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .

بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام.

تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟

خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید.

خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است.

فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟

خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.

فرشته متاثر شد.

شما نابغه‌اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا” حیرت انگیزند.

زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.

همواره بچه ها را به دندان می کشند.

سختی ها را بهتر تحمل می کنند.

بار زندگی را به دوش می کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.

وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.

وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

وقتی خوشحالند گریه می کنند.

و وقتی عصبانی اند می خندند.

برای آنچه باور دارند می جنگند.

در مقابل بی عدالتی می ایستند.

وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.

بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.

برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.

بدون قید و شرط دوست می دارند.

وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند

و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.

در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.

در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،

با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد

زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن

و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد

کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند

زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

خداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد

فرشته پرسید : چه عیبی ؟

خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند . . .



موضوعات مرتبط: داستان فوق العاده زیبای خلقت زن (مادر)
[ سه شنبه 24 تير 1393 ] [ 19:20 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

شما یادتون نمیاد که قدیما ... بهمن 92 (سری 3)

 شما یادتون نمیاد

شما یادتون نمیاد اون موقع ها وقتی مدادمونو که میتراشیدیم

همش مواظب بودیم که این آشغال تراشش نشکنه

همینجوری هی پیچ بخوره

.

.

شما یادتون نمیاد ابتدايي كه بوديم, وايميساديم تو صف...

بعد ناظممون ميومد ميگفت يه جوري بگيد مرگ بر امريكا؛تا صداتون برسه امريكا.....!!!

ما هم ابلــــــــــــه ، فكر مي كرديم امريكا كوچه بغليه ، ازتهِ جيـــــــگر داد ميزديم..

.

.

کیا یاشونه قدیما هر کی میگفت دوچرخه

سریع بهش میگفتیم سیبیل بابات میچرخه؟

بچه های الای یه چیزایی میگن ک ما معنیش رو هم نمیدونیم!

.

.

من تک، شما همه

کی یادشه؟؟؟

.

.

شما یادتون نمیاد یکی از بزرگترین دغدغه های ما

خفه کردن صدای مودم های دایل آپ بود!

.

.

شما یادتون نمیاد، ما بچه بودیم موقع بازی با کاغذ پول درست میکردیم

با اینکه پول کاغذی بود، نه به هم قرض میدادیم و نه خرج می کردیم

ما همچین آدمای خسیسی بودیم!!!!

.

.

بارون میاد جر جر

پشت خونه ی هاجر

هاجر عروسی داره

دمب خروسی داره...!

اینو یادتونه؟؟ اگه یادتون نی شک نکنین گودزیلایین

.

.

کیا یادشونه می گفتین نخود نخود هرکه رود خانه خود

بعد ذوق میکردیم هرکی زودتر برسه خونشون

.

.

قبلا افق نبود...

ماها یا آب میشدیم تو زمین

یا میرفتیم تو دیوار

یا نهایتش میفهمیدیم آسمون عجیب دیدنیه...

.

.

شمام یادتون میاد؟ ی خط کشای ۱۵سانتی داشتیم، ک کاربردش خط کشیدن نبود!

فقط محکم میزدیم ب مچمونو دورش میپیچیدو میشد مچ بند...

۱۰۰-۱۵۰هم بیشتر نبود! چقدش باش پز میدادیم:)

.

.

شما یادتون نمیاد

زمان ما یه جور مبایل پلاستیکی بود هر دکمشو میزدی صدای یه حیونی میداد

بعد بهمون میگفتن باهاش الو کن

ما هم باهمون به کل فامیل زنگ میزدیم کلی درد دل میکردیم

.

.

دفترا روی میز...

وحشتناک ترین جمله تو ی دوران ابتدایی...

.

.

شما یادتون نمیاد؟؟؟

تو مدرسه ایام دبیرستان ی عالمه قول و قرار میگذاشتیم

که فردا کسی مدرسه نیاد تا دم عید تعطیل باشیم

ولی صبح که میرفتیم مدرسه میدیدیم همه اومدن...

اصلا یه وضعی



موضوعات مرتبط: شما یادتون نمیاد که قدیما
[ سه شنبه 24 تير 1393 ] [ 19:18 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

خاطرات جالب و خنده دار تیر 93 سری جدید

اعترافات من

داستان یه روز عادی تو خونه :

بابام تو اداره شلوارش پاره شده بعد رفته یه شلوار دیگه خریده که 15 سانت بلنده !!!!

اومده به مامانم میگه کوتاش کن میگه کار دارم باید برم کلاس خیاطی پرده دوزی !!!!!!

رفت به آجیم گفت مینا جان میتونی شلوارمو کوتاه کنی 15 سانت

گفت : بابایی من درس دارم فردا امتحان دارما...

هیچی دیگه خودش 15 سانت کوتاش کرد!!

بعد شب که همه خواب بودن مامانم (بی خبر از اینکه بابام کوتاش کرده)

دلش سوخت رفت 15 سانت دیگه کوتاش کرد !!!

اول صبح هم که هیشکی بیدار نبود خواهرم هم 15 سانت کوتاهش کرد !!!!!

هیچی دیگه امروز بابام شورت رفت سرکار =)))

یارو میره دزدی خونه یه زن و شوهر

همه رو با طناب میبنده و میگه من عادت دارم

وقتی میرم دزدی اهالی خونه رو با چاقو بکشم !

تازه عادت دارم اسمشونو قبل کشتن بپرسم !

چاقو میزاره زیر گردن زنه و بهش میگه : اسمت چیه؟؟

زنه هم با ترس میگه : مریم

دزده میگه مریم اسم مادرمه واسه همین نمی کشمت !!!!

چاقو میزاره زیر گردن شوهره و بهش میگه اسم تو چیه؟؟

میگه والا اسمم اصغره ولی بچه ها صدام میکنن مریم

.

.

دیروز یه برگه از امتحان فارسی ابتداییمو دیدم

سوال داده بود با مشتاق و معرفت جمله بساز.

منم برای مشتاق نوشته بودم من مشتاق هستم

بعد برای معرفت نوشته بودم من معرفت را دوست دارم

آخر برگه رو نگا کردم.دیدم معلم نوشته واقعا با استعدادی

ازهمون تصحیح برگه فهمیدم تو مرد بزرگی هستی

و مطمئن باش در آینده به یه جایی میرسی

الآن که دارم میبینم میفهمم که واقعا راست گفته بود

من فقط حیف شدم

.

.

با دوستا دور هم بودیم......ناگهان پارچ آب ریخت رو فرش

تا آب کامل به خورد فرش نرفته بود ؛ به اندازه یه لیوان بلوری آب روی فرش رو جمع کردیم

عینه شربت آبلیمو بود

یکی از دوستان از راه رسید و تشنه...

گفتیم این یه لیوان شربت سهمیه توعه!

خوردن همان و تهوع و بد و بیراه گفتن با ما همان...

.

.

آغا این چه وعضشه آخه قربونتون برم ...

یکی از بزرگترین فانتزیای عمرم برباد رفت.

18 سال تمام حسرت خوردیم و روزشماری کردیم بریم سر جلسه کنکور

شب و روزو داشتیم میشموردیم که وقتش برسه بریم کیک و رانی مجانی بخوریم

آغا رفتیم نشستیم سر صندلی و منتظر لحظه باشکوه

بعد یه ساعت یه یارویی اومده دستش یدونه لیوان یک بار مصرف یدونم بطری آب معدنی

اومده تو عربده میکشه کسی تشنشه یا برم؟؟ من :0-0

آرزو های برباد رفتم:D

به خدا میخواستم دستمو بکنم تو حلقش

18 سال آزگار زجربکش و شب و روز رویاشو ببین که میری کیک و رانی بخوری

پاشی صب جمعه 7:30 بری کنکور ..بعد اینجوری کنن.

دیگه من از این به بعد دیگه فانتزی بازی درنمیارم

.

.

توی این بین میخواستم یه خاطره بزارم که بد آموزی داشت

ضمن اینکه یکی ازشخصیت هاش هم دختر عموم بود

که اگه اینو میخوند چشمام رو در می آورد

بریم سرغ بعدی

.

.

دیشب داشتیم شام میخوردیم ، مامانم تو یه حرکت یه جفت جوراب گذاشت وسط سفره

ما : 0‎_o ‎0‎_o ‎0‎_o ‎0‎_o

مامان خانم به بابام : آقا امروز سالگرد ازدواجمونه ، با عشق تقدیم به شوهرم عزیزم

بابام : خانمم ، سرور ،سالار، دستت گلت درد نکنه ، شرمندمون کردی

آقا امیر حسین ، نازنین خانم عشقو میبینید ؟ عشق ینی این ، بچه سوسولا هار هار هار

ولی خانم حالا چرا جورابا ساق کوتاس ؟

مامان : اینارو واسه کامران خریده بودم بچم میگه جوراب سوسولی نمیپوشم دیگه تو بپوش

بابام : 0‎_o‏ اهوم اهوم خب ، بحثو عوض کنیم مهم عشق و علاقه هستش

و این که سالگرد ازدواجمون یادت مونده

من : بابا پس تو چی واسه مامان خریدی کلک ؟

بابام :شترققق (الان خوابوند پس کلم ) آخه شغال تو حرف نزنی میگن لالی ؟

مامانم :آقا نترس میدونستم تو یادت رفته

واسه همین از طرف خودت برا خودم یه سرویس چینی خریدم عالی

بابام : یا پیغمبر ، زن با من از این شوخیا نکن ،من قلبم خرابه ،راس میگی ؟

مامانم : آره ، تازه پونصد تومن شد

من : به به ، به به ، عشق واقعی ینی این ن ن ن

بزن کف قشنگو به افتخار دو مرغ عشق خوجگل مجگل خودم خخخخ

بابام : امیرحسین ن ن ن

هعی ی ی ی امشب هوای پارک چقد عالیه ^_^



موضوعات مرتبط: خاطرات جالب و خنده دار تیر 93 سری جدید
[ سه شنبه 24 تير 1393 ] [ 19:14 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد