پ ن : سربازم ولی هستم

 این صفحه برام پر خاطره است پره دست نوشته .....
مهم نبود از لحاظ ادبی ایراد داشت یا نه ، مهم اینه که حرف دل نوشته .... من  ... 

اونی که با ما همدله، سیگار که نه! نفسش چاق
سلامتی خودتون سلامتی خوباش ، سلامتی کسی که با ما بوده رو راست
سلامتی هر کی رفیقه نه هر چی رفیقه 
سلامتی اونی که نارو نزد بعد وایسه ببینه


پ ن : سربازم ولی هستم



موضوعات مرتبط: جدیدترین پست های فیسبوک
[ دو شنبه 2 تير 1393 ] [ 10:34 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

راه و رسم خواستگاری در دنیای امروز

 

 

راه و رسم خواستگاری,شیوه مناسب خواستگاری

 

زندگی در «دنیای جدید» مهارت های متناسب و ویژه خود را می طلبد و شیوه مناسب خواستگاری در این شرایط نیاز به رعایت اقتضائات همین دنیا دارد. سخت ترین مرحله ازدواج و خواستگاری در دنیای جدید شناخت فرد موردنظر برای ازدواج است که بخش مهمی از سوالات و دغدغه های جوانان امروز را به خود اختصاص می دهد. واقعا بهترین راه برای انجام خواستگاری و شناخت طرف مقابل در دنیای جدید چیست؟

 

نه فقط پدران و مادران ما که نسل های قبل از آنها هم اینطور ازدواج می کردند. تمام خانم های محله جمع می شدند در حیاط یکی از همسایه ها، مادرها دست دخترهای جوانشان را می گرفتند، جعبه های گوجه نیمی از حیاط را پر کرده بود، دخترهای جوان زیر نگاه بعضی خانم ها سرخ و سفید می شدند، یک هفته بعد گذشته بود یا نگذشته بود، پیغام و قرار خواستگاری و ... از آن طرف پدر در حجره بازاری اش کم کم سر صحبت را با پسر باز می کرد و از دختری حرف می زد که مادر پسر در مراسم رب درست کردن در خانه یکی از همسایه ها برای پسرش زیر نظر گرفته بود.

 

اصل و نسب یکدیگر را می دانستند، عمری همه در همان محله زندگی کرده بودند، در غم و شادی با هم بودند و ... از ماجرای زندگی یکدیگر آگاه بودند. خواستگاری های سنتی هرچه بود این اطمینان را به طرف مقابل می داد که دختر یا پسر موردنظر در چه خانواده ای با چه عقایدی و با چه پیشینه ای رشد کرده است. اما حالا همسایه ات را نمی شناسی، با خاله، عمه، عمو و دایی گاهی 2 یا 3 بار بیشتر در سال رفت و آمد نداری که دختر و پسرش را بشناسی و اخلاقشان دستت بیاید.

 

واقعیت این است كه مدل و شیوه خواستگاری به ویژه در کلان شهرها تغییر کرده است. در حال حاضر برخی خانواده های مذهبی و اصیل برای دستیابی به شناخت، به این شیوه عمل می کنند که خانواده پسر برای آشنایی بیشتر با خانواده دختر چند جلسه رفت و آمد می کنند تا با شغل، اصل و نسب، ارتباطات و رفتار و منش خانوادگی یکدیگر آشنا شوند، در این شیوه 2 یا 3جلسه خانواده ها با هم رو به رو می شوند و گاهی بستگان نزدیک مثل دایی، عمو، خاله، عمه و ... هم حضور دارند و از نگاه خود بررسی هایی انجام می دهند.

 

بعد از این جلسات، خانواده دختر به دیدن خانواده پسر می روند و بعد از این رفت و آمدها به دختر و پسر فرصت آشنایی می دهند و آن دو مثلا دوماه فرصت دارند تا زیرنظر خانواده گفتگو کنند. این شیوه خواستگاری که ابتدا خانواده ها جلو می روند و سپس فرصت را در اختیار جوان ها قرار می دهند، می تواند مناسب باشد زیرا هم مبتنی بر نظر خانواده هاست و هم بر نظر دختر و پسر و معمولا پس از گذشت 2 یا 3 ماه تکلیف آن ها مشخص می شود.

 

مشکلات ازدواج به سبک امروزی

معیارها باتوجه به تحولاتى که صورت گرفته فرق کرده است. به طورى که جوانان امروزه نمى خواهند به صورت چشم و گوش بسته تن به ازدواج بدهند و اعتقادشان بر این است که باید خودشان در این امر نقش داشته باشند. حالا با توجه به فضاى موجود این سۆال پیش مى آید که آیا نظام تربیتى خانواده هاى ما که در آن پدر و مادر انتخاب همسر را براى فرزندشان حق خود مى دانند، با این نگرش درمیان جوانان ایجاد تضاد نمى کند؟ و آیا اصلاً جامعه ما با توجه به مسائل مذهبى و فرهنگى مان پذیراى ازدواج مدرن هست یا خیر؟ و اصولاً آمار و ارقام ازدواجهاى سنتى را موفق تر مى دانند و یا ازدواج هاى مدرن را؟

 

امروز شاهد هستیم که در برخی خانواده های امروزی تر، آشنایی ابتدا بین دختر و پسر صورت می گیرد و بعد از چند ماه صحبت و آشنایی در محیط دانشگاه یا محیط کار که با آشنایی در محیط خانواده، بسیار تفاوت دارد، تصمیم می گیرند که با هم ازدواج کنند که این گونه ازدواج ها با اشکالاتی همراه است.

 

اما این گونه ازدواج ها که ابتدا دختر و پسر بدون دخالت خانواده با یکدیگر آشنا می شوند و تصمیم می گیرند ازدواج کنند اشکالات و ایرادهایی هم دارد. یکی از مسائلی که چنین ازدواج هایی در پی دارد، مخالفت خانواده هاست. دختر و پسر جوان پس از آشنایی و ارتباط با یکدیگر نسبت به هم احساس و عاطفه پیدا می کنند و بعد خانواده ها مخالفت می کنند. در ایران نظر خانواده بسیار مهم است. این افراد چه با هم ازدواج کنند و چه به خاطر مخالفت خانواده ازدواج نکنند، به دلیل احساسات و عواطفی که پیدا کردند باز هم مشکلاتی پیدا می کنند.

 

موضوع بعدی تأخیر در ازدواج است، جوان ها به خاطر مشکلات اقتصادی و نداشتن ثبات شغلی مجبورند ازدواج شان را به تأخیر بیندازند. در این شرایط معمولا دخترها دوست دارند زودتر ازدواج کنند و پسرها مخالفند چون کسی نیست که از آن ها حمایت کند. گاهی اوقات اصلا خانواده از موضوع بی خبر است، بنابراین رابطه آن ها طولانی می شود و با طولانی شدن این رابطه مشکلاتی پیش می آید و گاهی اصل رابطه زیر سوال می رود. در چنین شرایطی دو نفر که هنوز با هم ازدواج نکرده اند، با هم مشکل پیدا می کنند و این مشکلات به بعد از ازدواج هم منتقل می شود یا اصلاً نسبت به ازدواج با یکدیگر دچار تردید می شوند و ازدواج نمی کنند.

 

اشکال ازدواج هاى مدرن در این است که در بسیارى از مواقع پسر و دختر از دید احساسى به مسأله نگاه مى کنند و بدون داشتن آگاهى تن به این ازدواج ها مى دهند و مشکلات آنها پس از شروع زندگى مشترک در زیر یک سقف، مشخص شده و بروز مى کند.

 

بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب مى کنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یکدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تکیه کردن به یک سرى از معیارهاى کمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند.

 

هر چه جامعه کوچکتر و بسته تر بود، شیوه انتخاب همسر ساده تر و دوام و بقاى زناشویى بیشتر بود. به همراه گسترش جوامع و توسعه شهرنشینى و افزایش تحصیلات به تدریج از سهم ازدواج هاى سنتى کاسته شده و به طرف ازدواج هاى مدرن حرکت شد ولى این تحول به یکباره بیانگر یک ازدواج مدرن نیست.

 

طلاق پیش از ازدواج!

روابط و دوستی های 2-3 ساله كه با اسم و هدف آشنایی شکل می گیرد و ادامه پیدا می کند آسیب هایی به همراه دارد. این روابط وقتی به جدایی و فروپاشی می رسد گرچه دختر و پسر با هم ازدواج نکرده اند اما آسیب روحی که با آن رو به رو می شوند همانند تجربه روحی طلاق است. یعنی یک یا دو سال درگیر آسیب های آن هستند. آن ها به خاطر شرایط روحی که دارند نمی توانند رابطه جدیدی برای ازدواج داشته باشند و اگر هم وارد رابطه جدیدی شوند هنوز در فکر فرد قبلی هستند و دچار افسردگی می شوند. کارشناس ازدواج ادامه داد: آشنایی از یک حد و سطح مشخصی که بگذرد، دیگر اسم آن رابطه است نه آشنایی و وقتی از حد معمول بگذرد، مشکلات آغاز می شود و این دوستی و رابطه به ضرر آن ها تمام می شود.

 

مثلاً وقتی فردی یك سال به طور جدی با کسی رابطه دارد دیگر نمی تواند به ازدواج با کسی دیگر فکر کند. چنین ارتباط هایی پیچیدگی های زیادی به وجود می آورد.



موضوعات مرتبط: راه و رسم خواستگاری در دنیای امروز
[ دو شنبه 2 تير 1393 ] [ 10:25 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

عشق‌تان را این گونه به آقایان نشان دهید

 

زن و شوهر ,عشق خانم ها,تراپیست ازدواج

همیشه عمل کردن بهتر از حرف زدن است. قبلاً هم شنیده اید که می گویند آقایان با دیدن و خانم ها با شنیدن است که تحت تاثیر قرار می گیرند. آقایان مریخی هستند و خانم ها ونوسی. بنابراین زن و شوهر به انحای مختلف مانند دو قطب مخالف هستند و کاملاً منطقی است که احساسات مختلفی در مورد حرف های محبت آمیز یکدیگر داشته باشند. در زیر به مواردی اشاره می کنیم که بیشتر از "دوستت دارم" محبت و عشق خانم ها را به شوهرشان نشان می دهند.

1. توجه کامل به او
مایک داو، تراپیست ازدواج، در مورد توجه به همسر می گوید: «وقتی شوهرتان شما را می بیند که هنگام شام با موبایل خود بازی می کنید، ترجمه این کار شما این است: "برام مهم نیستی."» این بدان دلیل است که مغز مردان اینطور تکامل یافته که بطور همزمان نمی توانند چند کار را انجام دهند و محرک های مختلف را فیلتر کنند. از آنجائیکه مغز زنان طور دیگری کار می کند (آنها به خوبی می توانند چند کار را بطور همزمان انجام دهند) مردان دوست دارند که همسرشان فقط روی آنها تمرکز کنند. دکتر داو اینطور می گوید: «این حرکت شما به این معناست: "تو اولویت من هستی و من دوستت دارم."» بنابراین وقتی با او حرف می زنید و کارهای دیگر را کنار می گذارید، تماس چشمی برقرار کنید.

2. غذای محبوب او
این ضرب المثل معروف و قدیمی حقیقت دارد: «بهترین راه برای تصاحب دل یک مرد از طریق شکم اوست.» دکتر داو می گوید: «اینکه بدانید او چه غذاهایی دوست دارد بدون اینکه از او بپرسید نشان می دهد که چقدر او را خوب می شناسید. زوج هایی که به من مراجعه می کنند و می گویند که به خوبی از جزئیات یکدیگر آگاهند، بهترین زندگی ها را دارند.»

3. پوشیدن لباسی که شوهرتان دوست دارد
وقتی به خودتان می رسید به شوهرتان این پیام را می دهید که می خواهید برای او زیبا باشید. دکتر داو می گوید: «مغز آقایان طوری خلق شده که به محرک های بصری واکنش نشان می دهند. وقتی شما را در لباسی زیبا و جذاب می بینند، این به آنها می فهماند که شما او را می خواهید و دوست دارید.» تحقیقی که توسط پژوهشگران دانشگاه روچستر در نیویورک انجام شد نشان داد که خانم هایی که لباس های قرمز می پوشند برای آقایان جذاب تر هستند.

4. مراقبت کردن از خودتان
کاهش استرس، خوردن غذاهای سالم، ورزش کردن، ترک سیگار و حتی لوس کردن خودتان شاید به نظرتان لوکس هایی باشد که برای خودتان فراهم می کنید، ولی برای آنها از نشانه های دوست داشتن است. دکتر داو می گوید: «اینها به شوهرتان این پیام را می رساند: "می خواهم زندگی طولانی و پر از شادی با تو داشته باشم و از انجام هر کاری که باعث شود تو را از دست بدهم خودداری می کنم."»

5. تعریف و تمجید از او
در طول تاریخ آقایان باید می جنگیدند و غذا تأمین می کردند تا زنان را جذب کنند و برای خودشان نگه دارند و در نتیجه وقتی نوبت به رقابت می رسد، آنها تمایل دارند ویژگی های مردانه خود را به رخ بکشند. بگذارید همسرتان بداند که شما چه فکری در مورد او می کنید: مرد خانه، حل کننده مشکلات، همه فن حریف، جذاب و خوش تیپ همه از توصیفاتی هستند که ممکن است از او داشته باشید. اندرا بروش، روانشناس بالینی می گوید: «تعریف و تمجید واقعی در مورد ظاهر و قدرت بدنی شوهرتان تأیید می کند که شما او را تحسین می کنید و این برای او برابر با عشق است.» وقتی او در خانه به شما کمک می کند درپوش قوطی را دربیاورید، با گفتن اینکه از داشتن مردی قوی در خانه خوشحالید، عشقتان را به او نشان می دهید. او هم می فهمد که چرا شما او را به خواستگارهای دیگر خود ترجیح داده اید.

6. تشویق او به اینکه برای خودش وقت بگذارد
ممکن است شما برای خودتان وقت زیادی بگذارید و در این مورد مشکلی نداشته باشید، ولی شوهرتان در به زبان آوردن این نوع نیازهای خود مشکل داشته باشد. گاهی به او پیشنهاد دهید که یک روز با دوستانش بیرون برود، یا در خانه با آنها بازی های ویدئویی داشته باشد، یا روی ماشین کار کند یا اینکه فقط یک روز بخوابد و به او کاری نداشته باشید. دکتر بروش می گوید: «این نشان دهنده حمایت شما از اوست و به او آزادی می دهد تا کاری که دوست دارد را انجام دهد و خودش باشد.» شوهرتان این زمان بدون نگرانی، بدون کار و بدون بگو مگو را هدیه ای عاشقانه تلقی می کند.

7. توصیه و راهنمایی خواستن
شوهرتان دوست دارد حس کند که بخش مهمی از دنیای شماست. از آن گذشته، او به خوبی می تواند مشکلات را بررسی و حل کند. از او نظرش را در مورد نحوه گرفتن ترفیع یا افزایش حقوق بپرسد و به این ترتیب به او ثابت کنید که به او اعتماد دارید و برای نظرش احترام قائلید. دکتر بروش اظهار می دارد: «وقتی مردی می تواند چیزی را درست کند، احساس قابلیت و مفید بودن می کند. راهنمایی خواستن نشانه آن است که شما به او متکی هستید و او در زندگی شما جایی دارد. نیاز، وابستگی و عشق رابطه تنگاتنگی با هم دارند.»

زن و شوهر ,عشق خانم ها,تراپیست ازدواج

8. تشکر از او برای چیزهای کوچک
دفعه بعدی که شوهرتان بچه ها را به مدرسه می رساند، قدردانی خود را از او نشان دهید. کرین گلداستاین، تراپیست ازدواج و خانواده می گوید: «ما در زندگی شتاب زیادی داریم و گاهی کارهای خوب را نادیده می گیرید و آقایان یادشان می رود که چه نیازی به شما دارند، ولی آنها هم احساس دارند. بنابراین از ته دل از او تشکر کنید.» تشکر و قدردانی باعث می شود که رفتار او بهتر شود و انرژی خوبی به رابطه شما تزریق شود.

9. در آغوش گرفتن طولانی
بجای آنکه قبل از خارج شدن از منزل فقط خداحافظی کنید، او را در آغوش بکشید. دکتر گلداستاین می گوید: «خانم ها بیشتر از طریق حرف زدن و آقایان با لمس کردن است که ارتباط برقرار می کنند. حداقل 7 ثانیه او را در آغوش بکشید. این در آغوش کشیدن معنای زیادی برای او دارد و قطعاً عشق شما را به او ثابت می کند.»

10. بگذارید خشمش را خالی کند.
مشاجره در محل کار یا دعواهای خانوادگی خیلی بر احساسات او اثر می گذارند که بتواند به راحتی آنها را فراموش کند. بنابراین مکان امنی برای او درست کنید تا دیوارهای دور و برش را خراب کند. دکتر بروش می گوید: «به نگرانی ها و مشکلات او گوش کنید بدون اینکه سعی کنید آنها را حل کنید. بدین ترتیب به او نشان می دهید که او را ضعیف نمی دانید ولی به او جایی برای در میان گذاشتن آن بخش از زندگی اش داده اید. همچنین این نشان می دهد که شما برایش ارزش قائلید.» وقتی او به خانه می آید و حال و حوصله ندارد، از او بپرسید که آیا می خواهد در موردش حرف بزند یا خیر.



موضوعات مرتبط: عشق‌تان را این گونه به آقایان نشان دهید
[ دو شنبه 2 تير 1393 ] [ 10:20 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

ازدواج با مرد جوان بهتر است یا جا افتاده؟!

 

ازدواج با مرد جوان, زن و شوهر مناسب

 

شما به‌عنوان یک خانم فکر می‌کنید ازدواج و زندگی با یک مرد جوان‌تر بهتر است یا مردی جاافتاده و با‌تجربه. اصلا به نظر شما چه اختلاف سنی میان زن و شوهر مناسب است؟ بعضی‌ها معتقدند که شوهر حتما باید از زنش مسن‌تر باشد، اما عده‌ای نظر عکس دارند و برخی هم ممکن است همسر همسن و سال خود را ترجیح بدهند. اما آیا واقعا اختلاف سنی در زندگی مشترک مهم است؟باید بگوییم بله، اختلاف سنی در زندگی فاکتور بسیار تاثیرگذاری است اما تعیین‌کننده خوشبختی نیست؛ اما دانستن این اثرات می‌‌تواند به تصمیم‌گیری کمک کند.

 

زندگی با شوهر جوان چگونه است؟

 

نکات مثبت

 

آماده زندگی پر هیجان باشید

هرقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد جنس دغدغه‌های‌شان به هم نزدیک‌تر است و آنها به درک بهتری از یکدیگر می‌رسند و در نتیجه احتمال تفاهم بیشتر است.

افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه‌ها و خاطره‌های یکسان و پیش‌زمینه فرهنگی مشابهی برای صحبت و وقت‌گذرانی با هم دارند.

وقتی که 2 جوان با یکدیگر زندگی می‌کنند، به دلیل جوانی، قابلیت انعطاف بیشتری دارند و در نتیجه راحت‌تر خود را با عادت‌های یکدیگر وفق می‌دهند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می‌یابد.

زن و شوهر جوان با هم رشد می‌کنند و می‌توانند همراه هم تازگی‌ها و زیبایی‌های دنیا را کشف کنند و از اینکه در این فرآیند کنار هم هستند لذت می‌برند.

توانایی‌های بدنی 2 نفر شباهت زیادی به هم دارد؛ می‌‌توانند در روزهای جوانی هیجان را تجربه کنند و در روزگار پیری همراه هم استراحت کنند.

با هم رفتن به دنبال فعالیت‌‌های هیجان‌انگیز می‌تواند سرزندگی و نشاط بی‌حدی به زندگی تزریق کند.

ازدواج با مرد جوان, زن و شوهر مناسب

نکات منفي

 

بی‌تجربگی‌هایش باعث دردسر است

گاهــی تحمل خامی و بی‌تجربگی‌اش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از مسائل زندگی به اندازه شما نمی‌داند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد نمی‌گیرد، آزرده شوید.

زن دوست دارد با مردی زندگی کند که برای او تکیه‌گاه باشد و بتواند از او حمایت کند. به مرد جوان‌تر کمتر از جا افتاده می‌توان تکیه کرد.

همـــان‌قـــدر کــــه خوشگذرانی‌های زیادی در این زندگی وجود دارد ممکن است مشکلات و ناخوشی‌های شدیدی هم به وجود بیاد.

مرد گاهی آنگونه که زن انتظار دارد منطقی فکر نمی‌کند و حتی ممکن است زن احساس کند مرد زندگی را کمتر جدی می‌‌گیرد.

از نظر مالی و اقتصادی تقریبا اول راه است و خیلی نمی‌توان به تجارب او اطمینان کرد.

هر دو به دلیل کم‌تجربگی سر همه چیز لج می‌کنند و همین می‌تواند اختلافاتی را به وجود آورد.

زن همیشه نگران است مبادا بعد از چندین سال زندگی ظاهرش پیر شود و مرد که حالا جاافتاده شده سراغ فردی دیگر برود.

 

زندگی با شوهر جا‌افتاده چگونه است؟

 

نکات مثبت

 

نگران مسائل مالی نیستید

می‌توان با کمک مرد از دیدگاهی متفاوت به دنیا نظر کرد و مسائل و مشکلات را با نگاهی عمیق‌تر حل کرد.

روبه‌رو شدن با مردی که از نظر مالی به موفقیت و ثبات رسیده، برای بيشتر زن‌ها خوشایند است چراکه مردی که پا به میانسالی گذاشته، احتمالا شرایط مالی بهتری دارد.

دخترانی که رابطه عاطفی محکمی با پدرشان نداشته‌اند برای‌شان ازدواج با مردی مسن‌تر جذاب است چراکه به دنبال مردی هستند که آنها را زیر پر و بال خود بگیرد و ترس‌های‌شان را دور ‌کند.

مردهایی که اختلاف سنی زیادی با همسرشان دارند، دوست دارند به هر طریقی شریک زندگی‌شان را از خود راضی نگه دارند تا مبادا همسرشان به دلیل اختلاف سنی دچار مشکل شود.

مردانی که همسران کم سن دارند، نگران از دست دادن آنها هستند. مثلاً نگران آن هستند که مبادا همسرشان روزی از آنان طلاق بگیرد و زندگی آنان را متلاشی كند و در نتیجه محبت بیشتری به همسرشان می‌کنند.

مرد با تجربه بسیاری از مشکلات را مدیریت می‌کند و نمی‌گذارد به این راحتی‌ها بحرانی در زندگی ایجاد شود و در نتیجه زندگی حالت یکنواخت‌تری دارد.

مرد با بیشتر چشیدن خوب و بدی‌‌های دنیا قدر زن و زندگی‌اش را بیشتر مي‌داند.

 

نکات منفي

 

کمتر عمر می‌کنید

وجود فاصله سنی زیاد باعث می‌شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک کنند و دنیای‌شان فاصله زیادی با هم دارد.

وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر‌یک در دوره‌ای از زندگانی به سر می‌برند که به لحاظ قوت و توان بدنی متفاوت با دیگری است مثلاً زنی که 35 سال دارد، در دوران جوانی و سرزندگی به سر می‌برد و همسر او که در 60 سالگی است به مرز پیری رسیده ‌است.

اگر زن بخواهد گاهی جوانی کند یا کمی سراغ تفریحات شاد و پرهیجان برود ممکن است همسرش خیلی همراه نباشد و ترجیح دهد در خانه بماند.

ممکن است بعداز مدتی حوصله نداشته ‌باشد شاهد بزرگ ‌شدن زن باشد یا آزمون و خطاهای زن برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی‌‌اش را نتواند تحمل کند.

گاه وجود فاصله‌های سنی زیاد باعث می‌شود که برخی از مردان، سوءظن‌هایی نسبت به همسر خود پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای اینگونه افکار خود بیاورند.

فرد کوچک‌تر دچار نوعی رودربایستی رنج‌آور است و نمی‌تواند به راحتی مشکلات کوچک و گاه بچگانه‌اش را با همسر خویش در میان بگذارد، لذا حرف‌های ناگفته بسیاری دارد.

جاافتاده بودن سن مرد می‌تواند او را به همسری کنترلگر تبدیل کند که مدام برای همسرش تعیین تکلیف می‌کند.

گروهی از کارشناسان موسســـه تحقیقــات جمعیت‌شناسی ماکس پلانک طی بررسی‌های خود متوجه شده‌اند وجود اختلاف سن بین زنان و شوهران تاثیر منفی بر عمر زنان دارد.

ممکن است گاهی به دلیل اختلاف سنی زیاد زن حجالت بکشد شوهرش را در جمع‌ جوانان ببرد یا به دوستان و اقوام جوانش معرفی کند.



موضوعات مرتبط: ازدواج با مرد جوان بهتر است یا جا افتاده؟!
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 19:9 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

مهارت‌های لازم زن و شوهری

 

زن و شوهر,مهارت‌های زن و شوهری,روابط زناشویی

 

تحكیم روابط زناشویی، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و رسیدن به تفاهم، از مسئولیت‌های همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است. لازمه ایجاد، حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم، داشتن تعهد، وفاداری، اعتماد، انصاف و سعه صدر متقابل است. در این زمینه، زن و شوهر با یادگیری مهارت‌های ارتباطی و به كار بستن آنها می‌توانند روابط خود را بهبود بخشند، متحول سازند و در فضایی سرشار از تفاهم و حسن نظر، به حل و فصل مسائل خود بپردازند.

 

وقتی در زندگی زناشویی، ‌اختلاف نظر یا سوءتفاهمی بروز می‌كند، به‌جای سرزنش یكدیگر و ارائه تفسیرهای نادرست باید به شناسایی مسئله، علت‌یابی و حل آن پرداخت. البته باید اعتراف كرد كه گاهی وقت‌ها شناسایی مسئله اصلی و نیز یافتن علت‌ها و رشدها كار دشواری است؛ زیرا آنچه روی پرده خودنمایی می‌كند، با واقعیت تفاوت دارد. بنابراین، شناخت ریشه‌های اصلی مسئله، كار ماهرانه و پیچیده‌ای است كه كمك و مشاوره افراد متخصص را می‌طلبد. گاهی بین زوجین پیام‌هایی رد و بدل می‌شود كه به درستی درك نمی‌شود، اما در بیشتر موارد زن و شوهر اگر چه با زبانی واحد با یكدیگر صحبت می‌كنند،‌اما آنچه یكی می‌گوید و آنچه دیگری می‌شنود، بسیار متفاوتند و در نتیجه، مشكلات ارتباطی را به دنبال می‌آورد. از آن‌جا كه مهم‌ترین عامل پدید آمدن مسائل و مشكلات زناشویی، از ارتباطات نادرست و برداشت‌های واهی ناشی می‌شود، زن و شوهر، هر یك به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدن آن پیش‌گیری كنند تا اختلاف‌ها و ابهام‌های كوچك رفتاری، به صورت یك فرآیند ویران‌گر و پیش‌رونده عمل نكنند.

 

گاه یك سوء تفاهم كوچك مانند یك گلوله برف به تدریج به یك بهمن بزرگ تبدیل می‌شود و بنیان زندگی را متلاشی می‌كند. وقتی زن و شوهر با هم توافق نداشته باشند، بحث آنها به مشاجره می‌كشد و پس از آن، درگیری آغاز می‌شود. به گونه‌ای كه گفت‌وگوی دوستانه ناگهان به پایان می‌رسد و آنها به دلخور كردن، سرزنش كردن، شكایت كردن، اتهام بستن، توقع و شك و تردید روی می‌آورند. زن و شوهر، با مشاجره، نه تنها احساسات خود را جریحه‌دار می‌كنند، بلكه به روابط زناشویی خود نیز آسیب می‌رسانند همان‌گونه كه ارتباط، مهم‌ترین عنصر هر پیوند است، مشاجره اقدامی به شدت ویران‌كننده است؛ چرا كه به هر اندازه به كسی نزدیك می‌شویم، ناراحت كردن او و ناراحت شدن از او ساده‌تر می‌شود.

 

چگونه می‌توان تعامل مثبت را جایگزین اختلافات زناشویی و تعاملات منفی نمود؟

زنان و مردان موفق در زندگی زناشویی، به خوبی می‌‌دانند که یک زندگی مشترک موفق و رضایت‌بخش، استوار و شاد، بدون آگاهی و کسب مهارت‌های لازم و به صورت تصادفی، به وجود نمی‌آید. برای اینکه زندگی مشترک خوب و رضایت‌بخشی داشته باشیم، برای اینکه بتوانیم رابطه‌ی شایسته و بهتری با همسرمان برقرار کنیم و زندگی مشترک پربار و غنی داشته باشیم و برای اینکه عادت‌های منفی و مخرب خود را کنار بگذاریم، باید شیوه و ابزارهای مثبت و سازنده را جایگزین آنها کنیم:

 

**در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی، به جای واکنش و عکس‌العمل، کنش و عمل مثبت و سازنده از خود نشان دهیم. به جای استفاده از الگوهای منفی حاکم بر فرهنگ جامعه، با تفکر و خلاقیت، به مسائل، پاسخ نو دهیم و عاشق کارهای جدید باشیم.

زن و شوهر,مهارت‌های زن و شوهری,روابط زناشویی

در زندگی مشترک‌تان دوست دارید چه اتفاقاتی بیفتد؟ هدف‌های خود را بنویسید و آنها را تصویرسازی کنید. کارهای مهم را در گروه (1)، کارهای متوسط را در گروه (2) و کارهای کم‌اهمیت را در گروه (3) قرار دهید. مهم‌ترین کارها را اول انجام دهید. اولویت کارهای خود را با اولویت‌های همسرتان مقایسه کرده و بشناسید و نقاط مشترک و تفاوت‌ها را معلوم سازید و تفاوت‌ها را کاهش دهید. برای رسیدن به هدف‌های‌تان، برنامه‌ریزی کنید. هدف‌های خود را مدام مرور کرده و زمان رسیدن به آنها را مشخص سازید. مهارت‌های جدید و لازم برای داشتن زندگی خوب را یاد بگیرید. مسوولیت‌پذیر و انعطاف‌پذیر باشید. سعی کنید با همکاری و همیاری و با شاد کردن و دلگرمی دادن به خود و همسرتان، در شاد و آرام ساختن زندگی مشترک‌تان سهیم باشید.

 

**هر روز از خود بپرسید چه کار کنم که خود و همسرم را شاد و شادتر کنیم؟ وظایف خود را با لذت و عاشقانه انجام دهید و از موفقیت‌های کوچک نیز لذت ببرید. سعی کنید به‌طور حتم برای با هم بودن، وقت بگذارید چرا که در شادابی زندگی مشترک، بسیار اثرگذار است.

 

برای اینکه زندگی مشترک بهتر و پربارتری از تجربه نماییم، باید توجه کنیم که برای زن و شوهر، بسیار اهمیت دارد که هر روز، چند دقیقه به مبادله‌‌ی احساسات خود با دیگری بپردازند. احساسات را به هم انتقال دادن، درک شما را از همسرتان بیشتر می‌کنند و می‌توانید یکدیگر را بهتر بشناسید و همدیگر را بهتر قبول داشته باشید.

 

باید بدانیم با خودآگاهی و مدیریت بر ذهن خویشتن است که می‌توان فرمان زندگی خود را در دست گرفت. با دیگر آگاهی است که می‌توان بر حال و احوال و احساسات عمیق همسرتان اطلاع دقیقی پیدا کنید، او را بهتر بشناسید، به موقع او را تحسین و تایید و حمایت کنید و یاد بگیرید به جای واکنش‌های منفی، کنش و عمل‌های مثبت از خود نشان دهید.

 

باید بدانیم که:

در زندگی مشترک، کسب آگاهی و مهارت‌های لازم، وقت گذاشتن برای همسر، با هم بودن، سعی در شناخت نیازها و رفع نیازهای همدیگر، تعهد داشتن و تلاش هریک از زوج‌ها نسبت به ایجاد یک رابطه‌ی زناشویی مطلوب، پذیرش مسوولیت‌ها و انعطاف‌پذیری‌های به موقع و ... همگی در ایجاد زندگی مشترک خوب و رضایت‌بخش، موثر هستند. اگر هر یک از زوج‌ها، هدف‌های خود را تعیین کنند و به آرامی و صادقانه با همسر در میان بگذارند و بپذیرند که زندگی مشترک خوب، با خود او شروع می‌شود و هر یک از زوج‌ها بدانند که در ساختن رابطه‌ی بهتر در زندگی مشترک، نقش مثبت و سازنده‌ای بر عهده دارند، می‌توانند با مهر و محبت، همسر خود را تحت تاثیر مثبت قرار دهند و به عنوان پاداش رفتار درست خود، زندگی مشترک پرباری را تجربه نمایند.



موضوعات مرتبط: مهارت‌های لازم زن و شوهری
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 19:0 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

امان از ازدواج‌های مادربزرگی!

 

ازدواج‌های مادربزرگی, انتخاب برای ازدواج

 

برای زن‌های باسواد و اجتماعی امروزی نسخه مادربزرگ‌هایی که هنوز کودکی‌شان تمام نشده، وارد دنیای تاهل و تعهد می‌شدند، همیشه عملی نیست. اگر می‌خواهید بدانید با شنیدن چه حرف‌هایی باید راه خودتان را از مادربزرگ‌تان جدا کنید در ادامه این مطلب با ما باشید.

 

مادر را ببین دختر را بگیر

واقعیت این است که ژنتیک و یادگیری 2 موردی است که تاثیر آن بر رفتار و شخصیت ما اجتناب‌ناپذیر است بنابراین شباهت‌هایی از نظر رفتاری و فیزیکی معمولا بین پدر و پسر و مادر و دختر وجود دارد اما همیشه اینطور نیست. کم ندیده‌ایم که پدری آرام و متین، پسری پرخاشگر و سختگیر داشته باشد یا دختری با مطالعه و مشاوره گرفتن و شرکت در کلاس‌های روانشناختی شخصیتی رشد یافته داشته باشد اما مادرش رفتار‌های درست و سنجیده‌ای از خود بروز دهد و اگر بخواهیم بر اساس این باور شریک زندگی‌مان را انتخاب کنیم پس باید چنین دختری را به خاطر مادرش کنار بگذاریم.

 

نتیجه: این باور نمی‌تواند در همه موارد باوری منطقی باشد و نمی‌توان همیشه از آن استفاده کرد پس بهتر است بگوییم در انتخاب برای ازدواج شناخت خانواده‌ها برای هر دو طرف اهمیت زیادی دارد اما در این میان نباید اهمیت بیشتر شناختن خود فرد را انکار کرد. از طرف دیگر باید بیشتر از هرچیز به مدل رابطه شخص با خانواده‌اش و خانواده‌اش با او توجه داشت.

 

حساب و کتاب زندگی وظیفه مرد است

شاید 50 سال پیش در شرایطی که اغلب افراد و به خصوص خانم‌ها از سواد بالایی برخوردار نبوده و فقط به کار خانه و بچه‌داری مشغول بودند و مردان به عنوان تنها نان‌آور خانواده شناخته می‌شدند، چنین باوری مشکل خاصی ایجاد نمی‌کرد. آن روز‌ها در بسیاری از خانواده‌ها زنان حق مداخله زیادی در مسائل مالی نداشتند اما امروزه که بسیاری از خانم‌ها پا به پای مردان کار می‌کنند و در اقتصاد خانواده نقش مهمی ایفا می‌کنند، چنین باوری جایی ندارد. از طرف دیگر ما با زنانی مواجه هستیم که اگرچه شاغل نیستند اما نبوغ درک و استعداد بالایی در زمینه‌های اقتصادی دارند و بسیاری اوقات مشورت‌های خوب و سنجیده‌ای به همسرانشان ‌می‌دهند.

 

نتیجه: چنین باوری هیچ جایگاهی در زندگی امروز ندارد. از یاد نبریم که در این چند سال اخیر برخی از کارآفرینان نمونه کشور را زنان تشکیل می‌د‌هند.

 

جیب زن و شوهر باید یکی باشد

این ایده خیلی خوشایند است اما تعریف زن و شوهر از این یکی بودن جیب باید به هم نزدیک باشد، در غیر این صورت موارد مالی می‌تواند محل خوبی برای ایجاد اختلاف بین زن و شوهر باشد. به عنوان مثال زن و شوهری که هردو شاغل هستند اگر تقسیم مناسبی در مورد پرداخت هزینه‌های زندگی‌شان نداشته باشند همیشه شرایط برای ایجاد دلخوری و سرد شدن و فاصله گرفتن از یکدیگر در زندگی آنها مهیا می‌شود.

 

نتیجه: شما می‌توانید با وجود در نظر گرفتن یک محدوده شخصی برای جیب‌تان به نیازهای مشترک زندگی‌تان هم توجه کنید. یادتان نرود شریک زندگی هم هستید و لازمه یک ارتباط موفق گذشت، صبوری، همدلی و توجه داشتن به نیازها و خواسته‌های یکدیگر است.

عده‌ای به غلط تصور می‌کنند رابطه بیمار یا مشکل‌دار یک زوج را یک نوزاد حل خواهد کرد! در واقع این طرز تفکر همان پاک کردن صورت مسئله است و نباید فراموش کنیم ما در قبال فرزندی که به این دنیا می‌آوریم مسئولیم. وقتی کانون زندگی مشترک ما گرم نیست چگونه نوزادی معصوم می‌تواند به ما کمک کند؟

 

مرد کوه درد است

این باور شبیه همان باور قدیمی است که می‌گوید مرد که گریه نمی‌کند! چرا؟ مگر مرد ربات است. در اینکه معمولا جامعه و خانواده از آقایان توقع تحمل و قدرتمندی بیشتری دارند شکی نیست اما چقدر این موضوع علمی و قابل اجراست؟ ما ازدواج را زندگی مشترک می‌دانیم یعنی 2 نفر در زندگی با هم شراکت می‌کنند شراکت در غم و شادی، بود و نبود، بخشی از صحبت‌های 2 نفره هر زن و شوهری در طول روز باید درددل کردن با هم باشد. چنین مکالمه‌ای می‌تواند فرد را کمی سبک‌تر کند.

 

نتیجه: زن و شوهر‌ها باید توانایی همدلی را داشته باشند و به همسرشان این احساس را بدهند که درک می‌شود و به دلیل نگرانی‌هایش قضاوت نمی‌شود.

 

خانه مادر، ملاک خانه داری دختر

بدون شک مهارت در خانه‌داری و برخورداری از یک خانه مرتب و تمیز برای هر خانمی به خصوص خانم‌های خانه‌دار یک امتیاز محسوب می‌شود اما نتیجه‌گیری از روی شرایط خانه مادر یک دختر نمی‌تواند نتیجه مناسبی باشد. درست است که نظافت، مرتب بودن و توجه به بهداشت و اینگونه موارد ابتدا توسط والدین و سپس در اجتماع به افراد آموخته می‌شود، اما توجه زیاد به همین باور باعث می‌شود تعدادی از خانم‌ها وسواس‌گونه به تمیزی منزل خود بپردازند و گاهی فرزندان‌شان را هم وسواسی پرورش می‌دهند.

 

نتیجه: شاید بد نباشد که بار دیگر این نکته را تکرار کنیم كه درست است بسیاری از رفتارها و باور‌های افراد در خانواده و تحت تاثیر والدینشان شکل می‌گیرد اما باز هم باید تکرار کنیم که آدم‌ها، آینه زندگی پدر و مارشان نیستند.



موضوعات مرتبط: امان از ازدواج‌های مادربزرگی!
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 18:57 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

چراغ‌های قرمز در روابط با همسر

 

روابط با همسر, دروغ گفتن به همسر

 

بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید.

 

حتماً شنیده‌اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم‌‌ها توصیه می‌‌کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می‌‌توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف‌‌ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم‌‌ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه‌‌ها، گاه برای این هستند که هم خانم‌‌ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم‌های متاهل در جاده‌ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده‌ام. به آنها توجه کنید.

 

چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!

بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید. آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند. زنی که سرد و بی‌عاطفه است به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید.یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.

 

چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!

بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی‌آیند.

 

از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.

 

گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.

 

چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!

مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست.

 

به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید. متاسفانه برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد.

 

اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا... او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!

 

چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!

همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد، عصبانی می‌‌شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.

 

چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!

بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید.

 

چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید!

متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.

 

چراغ قرمز هفتم: از زن‌های دیگر بدگویی نکنید!

برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست، در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری در مورد خانم‌های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.



موضوعات مرتبط: چراغ‌های قرمز در روابط با همسر
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 18:52 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

آیا دختران و پسران امروزی برای ازدواج مناسبند؟

 

 

ازدواج دختران و پسران امروزی,دختران و پسران امروزی

 

دنیا عوض شده. دیگر نه دختران شبیه گذشته مادرانشان هستند، نه پسران به جوانی پدرهایشان می مانند. آنها با تعاریف نیمه سنتی، نیمه مدرن بزرگ شده اند و معیارهایشان برای زندگی مشترک با هم متفاوت است.

 

در اینجا ویژگی هایی از دختران و پسران امروزی را با هم مرور می کنیم که در ازدواج آنها مساله ساز می شود. اینها روحیاتی هستند که الزاما در همه وجود ندارد اما در عموم جوان ها به چشم می خورد و آنها را برای یک زندگی مشترک، نا آماده نشان می دهد.

 

دختران امروز چگونه اند؟

1- یكی از دلایلی كه باعث شده دختران دیر و خیلی كم ازدواج كنند توقعات بالا و زیاده‌خواهی‌های آنان است كه بر تمام تصمیم‌گیری‌های‌شان تاثیر گذاشته است. قبلا دختران می‌گفتند هرچه پدر و مادرم بگویند یا خدا بزرگ است و من چیز زیادی نمی خواهم ولی در این دوران دختران خواسته‌های‌شان را اعلام می‌كنند و می‌خواهند و براساس آن تصمیم می‌گیرند یعنی تنها تامین مادی از طرف یك مرد برای‌شان ملاك نیست و انواع و اقسام خواسته‌ها و نیاز های مختلفی كه دارند را بیان می‌كنند و در ازدواج به‌دنبال برطرف كردن‌شان هستند.

 

2- موقعیت های تحصیلی و شغلی دختران هم در مقایسه با سال های گذشته تفاوت‌های آشكاری پیدا كرده است. در گذشته دختران عموما یا كار نمی‌كردند یا كارهایی در حیطه خانه انجام می‌دادند ولی امروزه دختران علاوه بر انجام امور منزل عموما خارج از خانه به‌دنبال كار هستند و به راحتی هم جذب بازار كار می‌شوند. در جامعه امروزی می‌بینیم كه دختران به كار كردن مشتاق‌تر هستند و توفیقات‌شان در كاریابی و پیشرفت كاری هم بیشتر است.

 

3- از سوی دیگر در گذشته سنی كه دختران را بالغ و عاقل فرض می‌كردند خیلی کمتر از امروز بود. برای یکی دو نسل قبل، یك دختر 15 ساله به‌عنوان یك دختر خانم كامل معرفی می شد که آمادگی ازدواج داشت و اگر در این سن ازدواج نمی‌كرد و مثلا 20 ساله می‌شد می‌گفتند ازدواج برایش دیر شده. ولی امروزه اگر بخواهند یك دختر 20 ساله را شوهر بدهند همه می‌گویند چرا به این زودی و مگر عجله دارید.

 

4- در سطوح میانی مدیریتی، حضور زنان خیلی بیشتر از گذشته شده است و این یعنی خانم‌های جوان توانسته‌اند از محدوده‌های ممنوعه كه در گذشته وجود داشته عبور كنند.

 

5- ارتباطات اجتماعی دختران در جامعه امروز بیشتر شده است؛ در جامعه امروز ارتباط با جنس مخالف هم بیشتر از گذشته شده است مثل حضور در دانشگاه و محیط‌های كاری و... شاید بتوان گفت دختران جوان در این دوره آزادی‌های اجتماعی بیشتری می‌خواهند.

 

6- دختران امروزی استقلال‌طلب هستند یعنی با درنظر گرفتن همه شرایط از جمله مهریه‌های سنگین و حق طلاق و... باز هم دنبال استقلال هستند و حاضر نیستند زیر سایه هیچ‌كسی باشند چه پدر، چه مادر، چه همسر و چه بچه...

 

پسران امروز چگونه اند؟

1- پسران امروز در مقایسه با نسل قبل از خود بی خرد به حساب می آیند. خرد به معنای قدرت تمییز و تشخیص است که بین پسران به‌شدت كاهش یافته است. در مقایسه پسران گذشته با پسران امروزی در سنین مثلا فوق لیسانس این تفاوت فاحش است. در گذشته در این سن هم فعالیت بیشتر بود، هم كسب درآمد، هم شعور و فهم اجتماعی و هم انگیزه. نسل امروز ضریب هوشی بالاتری نسبت به نسل گذشته دارد ولی خردش كمتر و قدرت تحلیلش ضعیف‌تر است.

 

2- پسران امروز نسبت به فرهنگ و تمدن ایران ناآگاه و بی‌تفاوت شده‌اند. نه تنها از مسائل روز بی‌اطلاع هستند بلكه از مسائل دیروز هم بی اطلاعند.

 

3- پسران امروزی یا درآمدهای بسیار پایینی دارند یا اصلا درآمدی ندارند و همچنان وابسته به درآمد پدر و مادر هستند. در مقایسه با دختران می‌بینیم كه كمتر فكر كار هستند چون دختران با كارهای متوسط، با حداقل حقوق 400 تا 500 هزار تومان هم راضی می‌شوند تا ادامه بدهند ولی پسران با این درآمد حاضر نیستند كار كنند یا اگر هم كار كنند این میزان درآمد برای‌شان كافی نیست.

 

4- پسرها بلافاصله بعد از اولین آشنایی با یك دختر حتی در حد رابطه دوستی و همكاری، بلافاصله خانواده را فراموش می‌كنند و كاملا به طرف او تمایل پیدا می‌كنند ولی دختران همدلی و وابستگی بیشتری به خانواده دارند.

 

5- پسران علاقه‌مندند كه بلافاصله بعد از اتمام دانشگاه شغلی در حد مدیر و مدیر كل داشته باشند تا راضی باشند ولی دختران در سطوح مختلف مشغول به كار می‌شوند.

 

6- انگیزه های پسران به‌صورت عمومی كاهش پیدا كرده است و این بی انگیزگی یا كم‌انگیزگی به‌صورت اپیدمی میان پسران افزایش یافته است.

 

 

روحیاتی که مانع خوشبختی هستند

در یک کلام باید گفت در زمانه امروزی، چیزی که مشکل ایجاد می کند این است که زن ها به سمت مرد شدن پیش می روند و مردها به سمت زن شدن. عادت های روزمره دختران و پسران امروزی، ملاحت و زنانگی را از زن و مردانگی و قدرت و ایستادگی را از مرد گرفته است. به همین دلیل الگوهای خانواده دچار بحران شده اند. زن ها، به قدر کافی زن نیستند و مردها به قدر کافی مرد نیستند.

 

با وجود همه این تفاوت ها، دختران و پسران وقتی وارد زندگی مشترک می شوند، می خواهند به تلفیقی از الگوهای سنتی خانواده و روحیات امروزی خود برسند. می خواهند خودشان باشند اما طرف مقابلشان شبیه پدر یا مادرشان رفتار کند. از این گذشته، روحیات امروزی دختران و پسران بیش از آنکه آنها را آماده یک زندگی مشترک همدلانه کند، بر مبنای سود فردی و رضایت فردی خواهد بود. این که آنها چقدر از این ازدواج بهره (مادی و معنوی) برده اند، چقدر خوشحالند و چقدر در چنین ازدواجی آینده دارند. این فردگرایی در ازدواج، همیشه بین دو نفر باقی می ماند و آنها را از یک خانواده تبدیل به دو همخانه می کند که تا زمان داشتن منافع مشترک کنار هم خواهند بود و در صورت بروز هر اختلافی، می توانند راهشان را از هم جدا کرده و سراغ زندگی خودشان بروند. 



موضوعات مرتبط: آیا دختران و پسران امروزی برای ازدواج مناسبند؟
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 18:51 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

با مردان سختگیر چه کنیم؟

 


 

 

مردان سختگیر ,شوهر سختگیر,پس از ازدواج

 

چنانچه پس از ازدواج متوجه شدید همسرتان تغییر کرده و دارای رفتاری خودخواهانه و ریاست طلبانه شده است، بدانید که تنها نیستید و بسیاری از زنان دیگر هم با این مشکل مواجه‌اند! در اینجا سعی می‌کنیم راهکارهایی را برای مقابله با این مردان برای شما ارائه دهیم.

 

ازدواج اتحاد زندگی است. اما واقعاً چه اتفاقی می‌افتد که شوهری که باید در سختی‌ها و مشکلات زندگی شریک و همدم باشد، خودش باعث به وجود آمدن این سختی‌ها و مشکلات می‌شود؟

 

بیشتر مردها این قابلیت را دارند که شدیدا سختگیر و ریاست‌طلب شوند به طوری که برقراری ارتباط با آنها بسیار دشوار شود. با این‌حال، اصولا مردان در روابط زناشویی نسبت به زنان بیشتر ریاست‌طلب هستند. بنابراین، درک این مسئله که همسرتان سختگیری می‌کند یا اینکه فقط می‌خواهد از شما حمایت کند بسیار اهمیت دارد. بدون شک زندگی با چنین مردی مهارت زیادی می‌خواهد که البته امکان‌پذیر است.

 

شوهر سختگیر چه کسی است؟

- شوهران سختگیر معمولا احساس ناامنی و مالکیت شدیدی دارند. آنها مدام نگران از دست دادن دارایی‌های شخصی خود هستند از جمله همسر‌شان. به همین خاطر همیشه همه‌چیز را تحت نظر و کنترل خود نگه می‌دارند.

 

- شوهر سختگیر هرازگاهی پیام‌ها و تماس‌های موبایل‌تان را چک می‌کند.

 

- او هر چند دقیقه و یا هر چند ساعت یکبار با شما تماس گرفته و یا برایتان پیامک می‌فرستد تا از شما خبردار شود.

 

- هنگامی که شما قصد دارید با دوستان‌تان بیرون بروید، مخالفت کرده و اوقات تلخی به وجود می‌آورد.

 

- هنگامی که شما با همکاران، اقوام و کلا هرکسی که جنسش مذکر است، صحبت بکنید، به شما مشکوک می‌شود.

 

با همچین مردی چه کنیم؟

هیچ شوهری زیر بار این مسئله نمی‌رود که سختگیر و ریاست‌طلب است. به نظر خودش، او تنها دارد از شما مانند یک شوهر دلسوز و مهربان، محافظت و مراقبت می‌کند!

 

اغلب مردان به صحبت‌های منطقی بهتر واکنش نشان می‌دهند تا به صحبت‌های احساسی. پس سعی کنید اشتباهاتش در چند روز گذشته را دقیق و با ذکر مثال به او گوشزد کنید. این کار باعث می‌شود دیدگاه شما را درک کند.

 

به خاطر داشته باشید «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.» پس از اینکه نظرتان را به شوهرتان گفتید، توقع نداشته باشید که همه چیز به یک چشم بر هم زدن درست شود. او باز هم اشتباهاتش را تکرار خواهد کرد. صبور باشید و بخشنده، اما هر بار مسئله را به او یادآوری کنید که مهمترین گام همین یادآوری است. فراموش نکنید، انجام این کارها برای او عادت شده و همانطور که همه می‌دانیم ترک عادت خیلی دشوار است.

 

گاهی اوقات، مردها احساس خوبی نسبت به اعمالشان دارند و به این سادگی‌ها حاضر به ترک و یا تغییر آن نیستند. علاوه بر آن، شوهرتان وخامت اوضاع را درک نکرده است. او بر این باور است که شما به زودی به این کارها و رفتارها عادت خواهید کرد. حالا نوبت شماست. به او هشدار دهید که در صورت ادامه این رفتار شما هم رویه‌تان را تغییر داده و یا حتی ممکن است این مسئله را به والدین خود یا او بگویید.

 

مراقب پارانویید ها باشید

این درست که سختگیری و شکاکی و حساسیت در خیلی از مردها صرفا به خاطر روحیه خاص و آموزش های اجتماعی و خانوادگی است اما مرز بین سختگیری و پارانویا خیلی نزدیک است. افراد مبتلا به پارانویا یا بدبینی مرضی کسانی هستند که مدام توهم توطئه دارند. آنها فکر می کنند دیگران همیشه چیزی برای پنهان کردن دارند و نیات واقعی شان را نشان نمی دهند. به همین دلیل به شدت در کار دیگران سرک می کشند و آنها را کنترل می کنند تا از دیگران رودست نخورند.

 

پارانویید ها آدم های باهوشی هستند، در حالت عادی رفتار بیمارگونه ای در آنها نمی بینید. آنها همه چیز را زیر نظر دارند و کوچکترین چیزی از دید آنها پنهان نمی ماند. پارانویا به دو شکل دیده می شود. یا اختلال شخصیت پارانوییدی که در آن فرد نسبت به همه مظنون است و با این شکاکی همه را آزار می دهد. او فکر می کند دیگران برای نقشه می کشند و چیزهایی را از او پنهان می کنند. شکل دیگر این مشکل، فاز بیمارگونه پارانویا است که با توهم و هذیان همراه است و اختلال پارانوییدی فرد، زندگی شخصی و اجتماعی او و اطرافیانش را به شدت دشوار می کند. چنین فردی خطرناک است و ممکن است توهم های عجیب پارانوییدی داشته باشد که برای برطرف کردن این شک ها، دست به کارهای عجیب و پرخطری بزند.

 

تشخیص پارانویید بودن یک فرد چیزی است که فقط از عهده مشاور و روانشناس بر می آید. بنابراین با دیدن این نشانه های مرضی به همراه نامزدتان به مشاور مراجعه کنید و مراقب باشید این شک برای همسرتان به وجود نیاید که شما و مشاور علیه او تبانی کرده و برای او نقشه ای دارید.

 

اختلالات شخصیتی، از جمله اختلال شخصیتی پارانوییدی به سختی درمان می شوند. بنابراین اگر در نامزدی شاهد این اختلال بودید، بی توجه از کنار آن نگذرید و قبل از ادامه نامزدی، حتما با مشاور صحبت کنید. در خیلی از موارد، جدایی در دوران نامزدی بهتر از طلاق بعد از ازدواج است.



موضوعات مرتبط: با مردان سختگیر چه کنیم؟
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 18:47 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]

من و تو به درد هم می‌خوریم؟

 

زوج مناسب,نیمه گمشده هم, فرد موردعلاقه

همه آدم ها وقتی وارد رابطه با فرد جدید می شوند به این سوال فکر می کنند: آیا ما به درد هم می خوریم؟ آیا برای هم مناسب هستیم؟ آیا می توانیم همیشه موجب آرامش و شادی یکدیگر باشیم؟


مناسب بودن به این معنی نیست که دو نفر دقیقا مشابه هم باشند. زن و مرد می توهمه آدم ها وقتی وارد رابطه با فرد جدید می شوند به این سوال فکر می کنند: آیا ما به درد هم می خوریم؟ آیا برای هم مناسب هستیم؟ آیا می توانیم همیشه موجب آرامش و شادی یکدیگر باشیم؟انند با وجود اختلاف های متعدد، همچنان نیمه یکدیگر باشند و از بودن در کنار هم حالشان خوب باشد.

برای اینکه بدانید آیا شما و فرد موردعلاقه تان نیمه گمشده هم هستید یا خیر می توانید از نشانه های زیر کمک بگیرید.

موارد بسیاری بوده که به او گفته ام به او نیازی ندارم و او مرا راحت گذاشته است.
خانمی می گوید که موارد متعددی بوده است که به همسرم گفته ام بدون کمک او هم می توانم کارهایم را پیش ببرم و او مرا آزاد گذاشته است تا آنها را انجام دهم. البته این به این معنی نیست که زن و مرد مستقل از هم هرکاری می خواهند انجام دهند. آنها می توانند در عین اینکه یکدیگر را آزاد می گذارند، پشتیبانی و حمایت از هم را نیز داشته باشند. اینکه یک زن بداند مورد حمایت همسر خودش هست، برایش ارزش بسیاری دارد.

ما خیلی شبیه هم نیستیم.
همه افراد تا اندازه ای حس ناامنی و بی اعتمادی را در وجود خود دارند. اما این را باید بدانید شما برای فردی مناسب هستید که شبیه شما باشد اما هیجانات و اشتیاقات متفاوت از شما داشته باشد. به طور مثال، زنی می گوید: همسر من بسیار خجالتی است و هنگامی که من زیاد حرف می زنم بیشتر شرمنده می شود. اما من این شهامت را به او می دهم که باید سعی کند بیشتر حرف بزند.

این دو نفر یکدیگر را تکمیل می کنند و با هم یک انسان کامل می شوند. اگر قرار بود هر دو پرحرف یا هر دو ساکت باشند، رابطه خوبی از آب در نمی آمد.

 ما می توانیم همه چیز را به قرار عاشقانه تبدیل کنیم.
همه بیرون رفتن های دو نفر این نیست که رستوران های جدید پیدا کنند و با هم بیرون بروند تا غذاهای جدید را امتحان کنند. می توانید در یک رستوران ساده و کوچک هم حسابی خوش بگذرانید. لازمه این امر این است که بیشتر تمرکز خود را روی حرف زدن و لذت بردن در کنار هم قرار دهید. دو نفر وقتی می توانند مناسب هم باشند که هر دو از همه لحظه های با هم بودن لذت ببرند و مهم نباشد کجا هستند و چه کار می کنند. ذات با هم بودن برایشان کافی است.

ما شاید به دوستان خود دروغ بگوییم، اما به یکدیگر هرگز.
صداقت در هر رابطه ای حرف اول را می زند. در رابطه ای که یک نفر به دیگری دروغ می گوید، نوعی حس بی اعتمادی به وجود می آید که می تواند به مرور زمان رشد کند و موجب تخریب رابطه شود. اگر مثلا مرد خانواده ترجیح می دهد به تنهایی سینما برود و فیلم موردعلاقه اش را خودش تنهایی تماشا کند، به جای سرهم کردن یک دروغ بیهوده، باید حقیقت را به همسرش بگویید. شاید برای به اصطلاح پیچاندن دوستان بتوان دروغ های مصلحتی گفت، اما در رابطه دو نفره و عاشقانه نباید این کار را انجام داد. اگر هر دو به این قایل هستید، می توانید زوج مناسبی برای هم باشید. 

همیشه راهی برای نزدیک بودن به هم پیدا می کنیم.
در هر موقعیتی می توان برای نزدیک تر شدن به هم (از نظر روحی) استفاده کرد. فقط کافی است از احساسات و نیازهای یکدیگر درک درستی داشته باشید تا بتوانید در هر فرصتی همدیگر را حمایت احساسی کنید.

حتی به شوخی های بی مزه یا جک های غیرخنده دار هم می خندیم.
این باعث می شود تا بیشتر به هم حس نزدیکی داشته باشیم. شاید برخی از کارها از نظر ما جالب و بامزه نباشند اما بالاخره طرف مقابل آن را جالب دیده که مطرح می کند. پس برای اینکه موجب خوشحالی هم باشیم، سعی می کنیم نکته جالب موضوع را بیابیم و بخندیم.
در مورد هم قضاوت نمی کنیم.

همه آدم ها یک سری نیازها و روحیات شخصی دارند که شاید از نظر دیگران پسندیده نباشد. اما درست این است که وارد محدوده شخصی و فردی کسی نشویم و اجازه دهید کاری که تصور می کند درست است را انجام دهد. قضاوت کردن آدم ها بر اساس ظاهر و رفتارهای آنها بدترین کاری است که انسان ها بسیار انجام می دهند. باید برای هم احترام قایل شویم و بدانیم هر فردی با دیگری متفاوت است. 



موضوعات مرتبط: من و تو به درد هم می‌خوریم؟
[ یک شنبه 1 تير 1393 ] [ 18:45 ] [ رهگذر قشم ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 13 14 15 16 17 ... 52 صفحه بعد