مهمان ذنیا

.......مرگـــــــ.....

[شاید بــعــــــــــد مرگ
خیلی خوش می‌گذرد
اکه تا حــــــــــــالا کســــــــــی برنگشته]

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 22:10 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

مرگـــــــــ حتما این نیستــــــ

مرگـــــــــ حتما این نیستــــــ که,
علائـــم حیاتـــی نداشته باشی؛
علایــــق حیاتـــی هم نداشته باشی,
مُـــــردی -__-

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 22:9 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

دنیا بیزارم ازت

دنیا

چیزی شبیه جلسه امتحان است

با این تفاوت که

مراقب جای "برگه ها" بالا

می گوید جانها بالا!

همین مرگ خودمان را می گوید!

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 22:6 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

عزراییل

عزراییل رو تو اورژانس بیمارستان دیدم.
مشغول CPR و تنفس مصنوعی به مریضی بود…
گفتم شما وظیفت قبض روحه، الان مشغول احیا هستی ؟
گفت این بنده خدا هنوز موقع مرگش نرسیده، دکترا دارن میکشنش

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 22:4 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

آدمــــــــــکـ بخند

آدمک اخردنیاست بخند/ادمک مرگ همینجایپست بخند/دست خطی که مراعاشق کرد

/شوخی کاغذی ماست بخند/ادمک خل نشوی گریه کنی/زشتوزیبا سراب است بخند

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 22:0 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

ای خـــــــــدا

چقدر دلم تمام شدن می خواهد

از آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سرِخط

و آنگاه دیکته تمام شود و من دیگر آغاز نشوم !

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 21:56 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

عشق یعنی همین ...

حرفت که می شود با خنده می گویم : یادش بخیر ، فراموشش کردم

اما نمی دانند هنوز هم کسی اشتباه تماس می گیرد

سست میشوم که نکند تو باشی

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 21:53 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

عشق هه....

عشق مثل یه دزد آروم و ساکت وارد قلبت میشه

تا به خودت میای میبینی صاحب خونه شده ولی

ولی امان از وقتی که بخواد بره ، طوری درو پشت سرش میکوبه

که چهارچوب دلت فرو میریزه و تو میمونی و یه ویرونه

[ جمعه 25 ارديبهشت 1394

] [ 21:51 ] [ رهگذر قشم ]

[ ]

عشق یعنی همین....

♥ دوست داشتـטּ یعنے ...♥

♥ وقتے میــــدونه...♥

♥ روے چیزے حساسے...♥

♥ یا از ڪارے بدت میـــاد...♥

♥ حواسش هست ڪه ناراحتت نکنه...♥

♥ دوست داشتـטּ یعنے همیـטּ........